توییتر فضای بسیار عجیبی است. فضایی شبیه به یک روستای کوچک که آدمها بعد از مدتی فعالیت یکدیگر را میشناسند. برخلاف سایر پلتفرمهای اجتماعی که ترندها در آن به شکل وایرال شونده و ویروسی منفجر میشوند، اصطلاح ترند در آن متفاوت است.
به محتواهایی که در توییتر ترند میشوند «ژانر» میگوییم. گاهی یک کاربر ساده با کمترین تعداد فالوئر، موجب میشود که ژانر تازهای در توییتر راه بیفنتدو
ژانر توییتر چیست؟
یک کاربر ساده را در توییتر تصور کنید. این کاربر مثل باقی کاربرها در حال انتشار محتوای روزمره و روایت «آنچه که در حال رخ دادن است» در طول روز است. مثل همه چیزی مینویسد و منتشر میکند و گاهی هیچ ایدهای ندارد که یک توییت ساده قرار است مثل یک بمب سر و صدا کند. باتوجه به فرمت محتوا، حجم بالایی تعامل، شامل لایک (فیو)، کامنت (منشن)، ریتوییت و کوت است. این کامنتها و کوتها در راستای محتوای منتشر شده توسط کاربر است و حجم فعالیتها موجب دیده شدن بالای توییت میشود. هرچه فعالیتها روی این محتوا افزایش پیدا کند، توییت به کاربرهای بیشتری نمایش داده میشود. توییتهایی که فعالیت زیادی روی آنها اتفاق میافتد در اصطلاح توییتر فیو استار میشوند. یعنی تعداد لایکها یا فیو سابق توییتر در آن از عدد ۱۰۰۰ تجاوز میکند.
هر فیواستاری ژانر نیست!
همه توییتهایی که بیش از ۱۰۰۰ لایک میگیرند تبدیل به ژانر نمیشوند. ژانرها در توییتر تا مدتها موضوع و عنوان توییتها و محتواهای دیگران هستند. کاربرها به صورت ارگانیک راجع به محتوایی که روزی یک کاربری منتشر کرده بود واکنش نشان میدهند و درمورد آن نقدهایی مینویسند و در اکثر مواقع آن موضوع را به سخره هم میگیرند.
ماجرای هلوی زعفرونی
ماجرای توییتی که تبدیل به یک ژانر شد چه بوده است؟
کاربری در توییتر، مثل باقی کاربرها در این فضا از روزمره خود مینویسد. محتواهای منتشر شده توسط این کاربر غالبا در راستای سبک زندگی یک زن شاغل و متاهل است که به تازگی هم مادر شده. ۷۰ درصد محتواهایی که این کاربر منتشر میکند به دلیل واقعی و نزدیک به زندگی بودن بازخورد بسیار خوبی میگیرند و کاربرهای دیگر نسبت به آن واکنش نشان میدهند. محتوای احساسی، حاوی تصاویر رئال، روزمره، موضوعی اجتماعی مشترک و بهطور کلی موضوعاتی که باقی کاربرها با آنها همذات پنداری کنند بازخوردها و تعاملات بسیار خوبی دریافت میکنند.
یکی از توییتهای منتشر شده توسط این کاربر در مورد یک خاطره خیلی ساده از یک مهمانی بود.
این محتوا به سبب واقعی بودنش، کاربرهای دیگر را وادار میکند که در راستای آن واکنش نشان دهند و به نوعی آن را قضاوت (به قول خود توییتریها جاج) کنند. محتوای دو پهلوی این توییت موجب شد تا کاربرها مدام از منتشرکننده محتوا در مورد زیر و بم ماجرا سوال بپرسند و نسبت به آن واکنش دهند. اکثر واکنشها، خیلی بازخوردهای خوبی نبود و این کاربر مورد قضاوت واقع شد. ساختار داستان شمایلی داشت که کاربرها را وادار میکرد سوال بپرسند و این سوالها موجب میشد بازخورد توییت افزایش پیدا کند.
همانطور که در این نمونه محتواها مطالعه کردید غالب بازخوردها منفی و قضاوتگرایانه است. بعد از این، کاربرها اقدام به انتشار محتوای ارگانیک در باره این ماجرای «هلوی زعفرونی» کردند و آن را به سخره گرفتند. متاسفانه این حقیقت درمورد توییتر وجود دارد که محتواهای ژانری در ۷۰ درصد مواقع حالت تمسخر و قضاوت به خود میگیرند و این به خاطر فضای سادهی اجتماعی توییتر است.
نکته
به طور کلی در فضای توییتر، محتوایی تبدیل به ژانر میشود که:
- روایت ساده و صمیمی
- شوخیهای بامزه
- حرفهای چندپهلو همراه با قضاوت
- عکسهای رئال
- شرح دروغ
- محتوای خلاف عرف جامعه