مربافروشی «مُرَبَ»، بهعنوان یک برند خاص در حوزه تولید مرباهای خونگی، در تیرماه یک کمپین توییتری خلاقانه برای افزایش آگاهی از برند خود برگزار کرد. این کمپین با استفاده از چند فاز مختلف و همکاری با اینفلوئنسرهای توییتر، موفق شد توجه مخاطبان بسیاری را جلب کند و محتوای تولیدی کاربران (UGC) را بهطور چشمگیری افزایش دهد.
هدف کمپین
هدف اصلی این کمپین، افزایش آگاهی از برند و ایجاد تعامل با کاربران از طریق محتوای تجربهمحور و روایتگری بود. «مُرَبَ» تلاش داشت تا با ایجاد حس تجربهای متفاوت و خوشایند، فضایی را به وجود آورد که کاربران خودشان تمایل به اشتراکگذاری تجربههایشان پیدا کنند و از برند مُرَبَ به عنوان بخشی از روزمرهی خود یاد کنند.
فاز اول: معرفی اولیه با اینفلوئنسر اول
کمپین در فاز اول با همکاری یک اینفلوئنسر شروع شد که ۹۰ هزار فالوئر داشت و بهطور مرتب در مورد تجربیات زندگی روزمره، سفر، و مکانهای خاص و جدید محتوا تولید میکرد. این اینفلوئنسر با اشتراکگذاری روایتی از اولین بازدیدش از مُرَبَ موفق شد به بیش از ۷۰ هزار بازدید و فیواستار شدن (۱۰۰۰ لایک) برسد. این مرحله از کمپین، برای معرفی اولیه برند و ایجاد حس کنجکاوی بین مخاطبان توییتر طراحی شده بود تا مخاطبان بیشتری دربارهی مُرَبَ بشنوند.
فاز دوم: جذب تعامل با محتوای تصویری و حضوری
در فاز دوم، اینفلوئنسرهای جدیدی با حضور در مکان مربافروشی، تجربه بازدید خود را به شکل محتوای تصویری منتشر کردند. محتوای تولیدشده در این مرحله باعث ایجاد تعامل بیشتری شد، بهطوری که یکی از محتواها بیش از ۵۰۰ هزار بازدید و محتوای دوم نیز ۷۰ هزار بازدید کسب کرد.
استفاده از محتوای تصویری و ویدیویی در این مرحله به دلیل تاثیرگذاری بصری آن و جذابیت در شبکه اجتماعی توییتر انتخاب شد. اینفلوئنسرها با نشان دادن فضای صمیمی و دوستانهی مربافروشی، حس خوبی را به مخاطبان منتقل کردند.
فاز سوم: روایتگری متنی و ایجاد کنجکاوی
در فاز سوم، کمپین با استفاده از رویکرد روایتگری متنی بدون تصویر ادامه پیدا کرد. اینفلوئنسر سوم، بهجای استفاده از عکس، به توصیف محیط و تجربههای شخصی خود در قالب متن پرداخت و سعی کرد کنجکاوی کاربران را برای بازدید از مُرَبَ برانگیزد. این روش با استقبال کاربران روبهرو شد و باعث افزایش سوالات و تعامل بیشتر در بخش کامنتها شد، چون متن بهخوبی حس کنجکاوی را در میان مخاطبان برانگیخت و فضای بازدید از مربافروشی را هیجانانگیز نشان داد.
فاز چهارم: تشویق به تولید محتوای کاربران (UGC)
در فاز پایانی، پس از ایجاد موجی از کنجکاوی و تعامل، کاربران خود شروع به اشتراکگذاری تجربههایشان از بازدید و خرید مربا از مُرَبَ کردند. این مرحله که به عنوان UGC شناخته میشود، نتیجه موفقیتآمیز کمپین و اثربخشی تعاملهای قبلی بود. کاربران به صورت داوطلبانه، محتواهای خود را با هشتگ برند منتشر کرده و از تجربیات خود با سایر کاربران صحبت کردند. این محتواها نهتنها باعث افزایش آگاهی از برند شد، بلکه به ایجاد اعتبار بیشتر برای مُرَبَ در جامعه توییتر نیز کمک کرد.
نتیجهگیری: بررسی فنی و آماری کمپین
کمپین توییتری «مُرَبَ» نشان داد که ترکیب استراتژیهای تجربهمحور با استفاده از محتوای اینفلوئنسری و UGC میتواند در شبکههای اجتماعی پرتعامل مانند توییتر به نتایج موثری منجر شود. استفاده از اینفلوئنسرها در فازهای مختلف و طراحی محتوای خلاقانه و هماهنگ با هویت برند، نتایج زیر را برای مُرَبَ به همراه داشت:
- بیش از ۷۰۰ هزار بازدید در مجموع، فقط برای محتوای فاز اول و دوم.
- فزایش تعاملات در قالب کامنتها و بازنشرها که باعث شناختهتر شدن برند شد.
- محتوای تولیدی کاربران (UGC) به عنوان نتیجهای از این کمپین که به طور طبیعی و بدون هزینه اضافی برای برند ایجاد شد.
این کمپین یک نمونه موفق از استفاده بهینه از اینفلوئنسر مارکتینگ و تعاملات ارگانیک کاربران است و نشان داد که میتوان با شناخت دقیق مخاطب و استفاده از استراتژیهای مختلف، به نتایج ماندگاری دست یافت.