در دنیای دیجیتال امروز، محتوا نقشی کلیدی در ارتباط با مخاطبان و پیشبرد اهداف کسب و کارها ایفا میکند. هرکلمه، هرتصویر و هر پیام میتواند پل ارتباطی میان یک برند و کاربرانش باشد.
در این مسیر مدیران محتوا همانند ناخدای کشتی در دریایی متلاطم، نقش راهبری را بر عهده دارند و به استراتژیها و ارزشهای برند جان میبخشند.
در این گفتگو، سحر محمدی مدیر محتوای سوپراپلیکیشن تاپ، از تجربهها، چالشها و دیدگاه خود درباره تولید و مدیریت محتوا و نقش آن در رشد و توسعه کسب و کارها با سکودار سخن میگوید.
سحر از با سابقهای طولانی و همکاری با برندهای متععدی همچون: هرلایف، فلایتیو، دیوار، سوپراپلیکیشن تاپ و … حالا به عنوان مدیری کارامد در زمینه تولید محتوا و اینفلوئنسر مارکتینگ، جایگاه ویژهای را در این صنعت به خود اختصاص داده است.
این گفتگو پنجرهای به دنیای پر از خلاقیت و برنامهریزی است و با بیان نکاتی مهم و الهام بخش، شناخت عمیقتری از تولید محتوا، فعالیت در شبکههای اجتماعی نظیر لینکدین و توییتر و خلق یک اثر ارزشمند را ارائه میدهد.
تا انتهای این مصاحبه با سکودار همراه باشید.
چالشهای یک مدیر محتوا در مارکت ایران چیست؟
یکی از بزرگترین چالشها این است که محتوا به اندازه تأثیرگذاری و اهمیت آن ارزشگذاری نمیشود. در تمام فرآیندهای بازاریابی، از تهیه گزارشها و مدیریت سوشالمدیا تا کمپینها، اگر محتوا (نوشتاری یا بصری) حذف شود، کل فرآیند دچار مشکل خواهد شد.
از طرف دیگر، حجم کاری زیاد و ارزشگذاری پایین برای مشاغل مرتبط با محتوا، مانند نویسندگان، کپیرایترها، و مدیران سوشالمدیا، یک دغدغه جدی است. با ظهور هوش مصنوعی این چالشها بیشتر شدهاند، زیرا بسیاری از افراد تصور میکنند که این ابزار میتواند جایگزین کاملی برای نیروی انسانی خلاق باشد، من قاطعانه این موضوع را رد میکنم.
چطور استراتژی محتوا را با اهداف کلی سازمان همسو میکنید؟
ابتدا، رویکرد کلی بیزینس و نقاط ضعف و قوت آن را بررسی میکنم. همچنین، رقبا و استراتژیهایشان را رصد میکنم تا مشخص شود تمرکز استراتژی بازاریابی در کوتاهمدت و بلندمدت روی چه اهدافی است. سپس، استراتژی محتوا بر اساس این اطلاعات طراحی میشود.
البته که از نظرات و همراهی تیمهای مختلف هم برای این کار استفاده میکنم. خوشبختانه این فرآیند پویاست؛ به این معنا که هرگونه تغییر در رویکرد سازمان، نیازمند تطبیق استراتژی محتوا و فعالیتهای سوشالمدیا است.
رویکرد شما برای حفظ یکپارچگی صدای برند سوپر اپلیکشن تاپ چیست؟
برای دستیابی به یکپارچگی در صدای برند، برندبوک و هویت کلامی سوپراپلیکیشن تاپ را طراحی کردهایم و همواره آن را بهروزرسانی میکنیم.
طیف لحن را در کانالهای مختلف مثل شبکههای اجتماعی، سایت و بلاگ تعریف کردهایم، خوب تلاش میکنیم در تمامی کانالها، پیام برند بهصورت یکپارچه منتقل شود، هرچند هنوز در این مسیر به بهبودهای زیادی نیاز داریم. همچنین برای اینکار هم افراد متخصصی را استخدام کردیم که مسیرمان هموارتر شود.
چطور با ترندهای حوزه مارکتینگ آشنا میشوید و آن را در محتوای سوپر اپلیکیشن تاپ پیاده میکنید؟
ما به عنوان یک تیم، محتواهای ترند و جذاب را شناسایی میکنیم و به اشتراک میگذاریم.
همچنین برای این مهم از گزارشهای سالانه وبسایتهایی مانند: Hubspot، Neil Patel Blog، Gartner، Hootsuite، We Are Social و همینطور پلنفرمهای اجتماعی مختلف از جمله: Linkedin و از بخش Insights برای دنبال کردن ترندهای B2B استفاده میکنیم.
اما در توییتر، هشتگهایی مثل #MarketingTrends و حسابهای کاربری مرتبط با مارکتینگ را دنبال میکنیم.
فراموش نکنیم پادکستها و ویدئوهای یوتیوب نیز بهترین منابع برای آموزش و ایدهگیری هستند.
چگونه بین تصمیمگیری مبتنی بر دادهها و خلاقیت تعادل برقرار میکنید؟
دادهها راهنما هستند، نه محدودکننده؛ ما از دادهها برای شناسایی علایق مخاطب استفاده میکنیم، اما خلاقیت برای ارائه این علایق به شکل متفاوت و جذاب ضروری است. به صورت کلی این جریان چند مرحله دارد.
مخاطبشناسی: دادهها نشان میدهند مخاطب به چه چیزی نیاز دارد، اما خلاقیت نحوه برطرفکردن این نیاز را تعیین میکند.
تست و یادگیری: هر ایدهای را اجرا میکنیم، نتایج آن را تحلیل میکنیم و سپس آن را بهبود میدهیم.
محتوای سوپر اپلیکیشن تاپ همواره متمایز با دیگر برندها در فضای تبلیغات است؛ این وجه تمایز چطور اتفاق میافتد؟
برای دستیابی به این تمایز، رقبا و ترندهای روز را به طور مستمر بررسی میکنیم، بازار فینتک را میسنجیم و از پرسشنامهها برای دریافت نظرات مخاطبان کمک میگیریم.
در جلسات طوفان فکری تیمی (Brainstorming)، نظرات همه اعضای تیم جمعآوری میشود تا محتوا با سلیقه مخاطب تطبیق یابد.
از همه مهمتر این است که خوشبختانه تیم کنونی سوپر اپلیکیشن تاپ همگی متخصص و همسو هستند. افراد این تیم از دیدگاههای متمایز به موضوعات نگاه میکنند و در نهایت برآیند تمام این عوامل را در تبلیغات و مارکتینگ تاپ مشاهده میکنید.
در جریان هستید که خیلیها میگویند تیزر کمپین آخرتان سورئال است؟ توضیح دهید.
در پاسخ به این سوال باید بگویم که هدف اصلی کمپین اخیرمان، ایجاد آگاهی (Awareness) نسبت بود، آگاهی از فیچری که کمتر به آن پرداخته شده و نیاز بود که به صورت تخصصی روی این فیچر کار کنیم.
در گام بعدی و هدف ثانویه برایمان نصب و ایجاد تراکنش مهم بود، ما محتوای کمپین را به شکلی طراحی کردیم که مخاطب را جذب کند، در عین حال حس تبلیغ مستقیم را منتقل نکند. این رویکرد ریسک داشت، اما ما آن را پذیرفتیم. اصول تبلیغات با استفاده از این سبک میگوید: کشف را بر عهده مخاطب بگذار؛ ولی در انتهای تبلیغات هدفمان را کاملا مشخص نمایش دادیم.
اما این پیچیدگی به خاطر موضوع کمپین، یعنی پرداخت خودکار قبوض بود؛ دغدغهای که بهنظر میرسد برای مخاطبان اهمیت چندانی ندارد. اما این دغدغه رو مهم نشان دادیم که با توجه به رشد تکنولوژی به سمت استفاده از راهحلهای جدید بروند بنابراین، ویژگی “پرداخت خودکار قبض” را بهعنوان یک راهحل ضروری جلوه دادیم.
در رابطه با فرم اجرای ویدئوی کمپین، رئال فانتزی بود، نه سورئال. مفاهیم و فرمها در بستر خودشان منطقی و واقعی بودند، اما این پیچیدگی باعث ایجاد جذابیت و تعامل بیشتر با مخاطب شد. ترکیب لذت و تحیر، چیزی که به بهترین نحو به نمایش درآمد.
شما میتوانید گفتگوهای بیشتر با متخصصین و فعالان مارکتینگ و صنایع وابسته را از پلتفرم اینفلوئنسرمارکتینگ و رسانه شبکههای اجتماعی سکودار دنبال کنید، همچنین تمام نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما توسط تیم تحریریه این رسانه رصد خواهد شد.
مطالب پیشنهادی: