این روزها هر مارکتری باید دانش مهارتی تازه اما حیاتی را داشته باشد؛ مهارتی که شاید اسمش فنی باشد، اما چیزی نیست جز «درست حرف زدن با هوش مصنوعی». اگر اهل تولید محتوا هستید، اگر برای لینکدین یا یوتیوب یا کمپینهای تبلیغاتی مینویسید، اگر با تیم خلاقه در حال طراحی استراتژیاید، باید یک چیز را بدانید: ChatGPT فقط به اندازهای خوب کار میکند که شما بلد باشید با آن صحبت کنید.
درست مثل جلسهای که با یک کپیرایتر یا استراتژیست دارید. اگر خوب بریف بدهید، خروجی دقیقتری میگیرید. اگر کلیگویی کنید، نتیجهای معمولی و قابلپیشبینی تحویلتان میدهد. ChatGPT هم همین است. با این تفاوت که او منتظر دستور مستقیم است. نه برداشت آزاد.
اینجا پرامپتنویسی به سبک چارچوبدار وارد میشود؛ یک مهارت ساده ولی قدرتمند که مسیر ارتباط شما با ابزارهای هوش مصنوعی را از حالت «تلاش و خطا» به سطح «نتیجه دقیق» ارتقا میدهد.
در این مقاله از سکودار میخواهیم دقیقاً به همین موضوع بپردازیم:
- چرا چارچوب در پرامپتنویسی اهمیت دارد؟
- کدام فرمولها ساده، کاربردی و قابل تکرار هستند؟
- چطور میشود از این ساختارها در تولید محتوا، کمپیننویسی، استراتژی برندینگ و حتی پستهای لینکدین یا اسکریپتهای یوتیوب استفاده کرد؟
- و در نهایت، آینده این مهارت در زندگی مارکترها چه خواهد بود؟
اگر شما هم مثل من معتقدید هوش مصنوعی ابزار است، نه انتهای مسیر متخصصها، با سکودار همراه باشید. این مقاله برای مارکترهایی نوشته شده که میخواهند در دنیای AI، همچنان خلاق، انسانی و تأثیرگذار باقی بمانند.

چارچوب اول: ICP + Goal + Format + Tone
در ارتباط با ابزارهایی مانند چت جی پی تی، هر چه پرامپت دقیقتر و ساختاریافتهتر باشد، نتیجه نهایی کاربردیتر و نزدیکتر به هدف خواهد بود. یکی از چارچوبهای ساده اما بسیار مؤثر در نگارش پرامپت، الگوی چهار مؤلفهای زیر است:
- ICP (Ideal Customer Profile): مخاطب ایدهآل چه کسی است؟
- Goal: هدف از تولید محتوا چیست؟
- Format: محتوا در چه قالبی باید ارائه شود؟
- Tone: لحن نوشتار چگونه باید باشد؟
این ساختار کمک میکند تا مدل زبانی دقیقاً بداند باید برای چه کسی، با چه هدفی، در چه قالبی و با چه لحنی بنویسد. نتیجه، محتوایی هدفمند و قابل استفاده است، نه متنی عمومی و غیرمتمایز.
نمونه پرامپت بر اساس این چارچوب:
Write a LinkedIn post for Iranian CFOs (ICP), with the goal of encouraging them to try our AI-powered expense tracking tool (Goal). Format it as a professional but conversational LinkedIn post (Format). Keep the tone smart, clear, and no-nonsense (Tone).
در این مثال، مدل میداند که مخاطب مدیران مالی در ایران هستند، هدف ترویج یک ابزار مبتنی بر هوش مصنوعی برای مدیریت هزینه است، فرمت محتوای مورد نظر یک پست لینکدین است و لحن باید حرفهای، روشن و بدون اغراق باشد. چنین پرامپتی احتمال تولید خروجی دقیقتر و متناسبتری را بهطور چشمگیری افزایش میدهد.
چارچوب دوم: PAS (Problem – Agitation – Solution)
مدل PAS یکی از ساختارهای شناختهشده در کپیرایتینگ است که بهویژه در تولید محتوای ترغیبی و تبلیغاتی، بسیار مؤثر عمل میکند. این مدل بر پایه سه مرحله شکل گرفته است:
- Problem: طرح یک مسئله یا نیاز
- Agitation: تشدید آن مسئله یا نمایش تبعاتش
- Solution: ارائه راهحل
در تعامل با ChatGPT، استفاده از این چارچوب باعث میشود متن نهایی از لحاظ منطقی و احساسی انسجام بیشتری داشته باشد و مخاطب را تا پایان همراه نگه دارد.
نمونه پرامپت:
Use the PAS framework to create a Telegram post for Iranian small business owners who struggle with managing digital ad budgets. Keep the tone empathetic and constructive.
این نوع پرامپت میتواند در طراحی محتوای شبکههای اجتماعی، صفحات فرود، ایمیلهای فروش و حتی اسکریپتهای ویدیویی مورد استفاده قرار گیرد. مدل PAS با برجستهسازی یک چالش واقعی و ارائه یک راهحل مشخص، بهویژه در بازارهایی که رقابت محتوا بالا است، میتواند تفاوت ایجاد کند.
چارچوب سوم: AIDA (Attention – Interest – Desire – Action)
الگوی AIDA یکی از پرکاربردترین ساختارها در تبلیغات و بازاریابی است و در پرامپتنویسی نیز کاربردهای فراوانی دارد. این مدل بهطور طبیعی چهار مرحله حیاتی در مسیر جذب و درگیر کردن مخاطب را طی میکند:
- Attention: جلب توجه اولیه
- Interest: ایجاد علاقه به موضوع
- Desire: ساختن تمایل به محصول یا خدمت
- Action: دعوت مستقیم به اقدام
برای مارکترهایی که در حال تولید تبلیغات نمایشی، اسکریپت ویدیویی، یا حتی کپشنهای شبکه اجتماعی هستند، استفاده از AIDA به همراه ChatGPT میتواند فرآیند خلق محتوا را بسیار سریعتر و هدفمندتر کند.
نمونه پرامپت:
Use the AIDA framework to write a YouTube video script introduction for a new AI-powered content writing tool. The target audience is Iranian digital marketers and content creators.
استفاده از AIDA در کنار کلمات کلیدی مشخص، باعث میشود خروجی نهتنها از نظر ساختار منطقیتر باشد، بلکه بتواند حس کنجکاوی و انگیزه عملی ایجاد کند.
چارچوب چهارم: ACT AS
یکی از قابلیتهای قدرتمند ChatGPT توانایی شبیهسازی شخصیتهای حرفهای است. با استفاده از عبارت «Act as» میتوان از مدل خواست نقش یک متخصص، مدیر، استراتژیست یا حتی یک پرسونای خاص را بر عهده بگیرد.
برای مارکترها، این روش یک فرصت طلایی است. چرا که میتوان در زمان کوتاه، زاویه دیدهای مختلفی را از نقشهایی متنوع دریافت کرد؛ مثلاً میتوان از چت جی پی تی خواست نقش یک مدیر برند، تحلیلگر بازار یا حتی یک اینفلوئنسر فعال در لینکدین را ایفا کند.
نمونه پرامپت:
Act as a senior Iranian brand strategist. Suggest three campaign ideas for a new organic tea brand targeting health-conscious Gen Z audiences on Instagram
در اینجا، مدل با در نظر گرفتن نقش و بستر ارتباطی، ایدههایی منطبق با فضای برند، پلتفرم هدف (اینستاگرام) و مخاطب موردنظر (نسل Z علاقهمند به سبک زندگی سالم) ارائه میدهد. این سطح از شبیهسازی، اگر با پرامپت دقیق همراه باشد، میتواند به تیمهای مارکتینگ در فرایند ایدهپردازی کمک جدی کند.
چارچوب پنجم: REACT
در فضای رسانهای امروز، واکنش سریع به رویدادها و ترندها یک مزیت رقابتی جدی برای برندها است. چارچوب REACT به شما کمک میکند محتوای واکنشی تولید کنید که هم به موقع باشد و هم مؤثر:
- R: Recognize the trend/event
- E: Express your stance
- A: Add value or insight
- C: Connect to your brand
- T: Tell audience what to do
برای مدیریت صفحات اجتماعی برندها، ادمینها، و حتی اینفلوئنسرهایی که باید به سرعت به یک ترند یا بحران واکنش نشان دهند، این ساختار بسیار مفید است.
نمونه پرامپت:
Use the REACT framework to write an Instagram caption reacting to the latest AI policy update in Iran. Connect it to your brand’s commitment to ethical tech use.
خروجی چنین پرامپتی، نهتنها محتوایی واکنشی است، بلکه جایگاه برند را در روایت ترند حفظ میکند و آن را در موقعیت رهبر فکری قرار میدهد.

۵ نکته برای مارکترهایی که میخواهند خروجی حرفهای بگیرند
تا اینجا با پنج چارچوب قدرتمند آشنا شدیم. حالا وقت آن است که به چند اصل کلیدی بپردازیم که میتوانند کیفیت پرامپتنویسی شما را از «قابل قبول» به «کاربردی و مؤثر» ارتقا دهند.
۱. اطلاعات بیشتر بدهید، نه دستور بیشتر
ChatGPT بر اساس اطلاعاتی که به آن میدهید عمل میکند، نه حدس و گمان. بنابراین بهجای گفتن «یک پست تبلیغاتی بنویس»، به عنوان مثال بگویید «برای برند کیک خونه، با مخاطب خانمهای ۲۵ تا ۳۵ ساله تهرانی، که دغدغه سبک زندگی سالم دارند، یک پست تبلیغاتی بنویس که تمرکز آن بر ویژگی فاقد شکر بودن محصول باشد.
۲. به مدل نقش بدهید
وقتی به مدل بگویید که نقش چه کسی را دارد، محتوای خروجی بسیار دقیقتر و همراستاتر با انتظار شما خواهد بود. این همان چیزی است که در چارچوب ACT AS دیدیم. مثلاً بگویید:
«Act as a digital marketing strategist in the Iranian beauty industry…»
۳. از پرامپتهای زنجیرهای استفاده کنید
گاهی یک پرامپت برای رسیدن به هدف نهایی کافی نیست. از مدل بخواهید ابتدا سرفصل بدهد، سپس هر بخش را بهطور جداگانه گسترش دهد. این روش بهویژه برای تولید محتوای بلند مثل مقالات لینکدین، پستهای وبلاگ یا اسکریپتهای یوتیوب بسیار مفید است.
۴. ترکیب چارچوبها را امتحان کنید
هیچ مانعی وجود ندارد که در یک پرامپت، هم از AIDA استفاده کنید و هم از ICP + Tone + Format. گاهی بهترین پرامپتها دقیقاً همانهایی هستند که چند ساختار را در دل خود ترکیب کردهاند.
۵. از ChatGPT بخواهید نمونه ارائه دهد
اگر مطمئن نیستید چطور پرامپت بنویسید، از خود مدل کمک بگیرید. بهسادگی بپرسید:
«Show me five examples of effective prompts for Instagram marketing in Persian.»
اشتباهات رایج در پرامپتنویسی مارکتینگ
چرا بعضی خروجیها بیروح، تکراری و بیفایده هستند؟ حتی با بهترین ابزارها، اگر پرامپت اشتباه طراحی شود، خروجی ناامیدکننده خواهد بود. در ادامه، رایجترین اشتباهاتی که مارکترها در تعامل با ChatGPT مرتکب میشوند را مرور میکنیم:
- کلیگویی: پرامپتهایی مانند «یک کپشن بنویس» یا «یه متن بده برای محصول» بسیار مبهماند و منجر به تولید محتوایی سطحی و عمومی میشوند.
- ندادن بستر انتشار: فرمت پست تلگرام با لینکدین، اسکریپت یوتیوب یا توضیحات صفحه محصول کاملاً متفاوت است. اگر پلتفرم مشخص نباشد، مدل نمیتواند سبک نوشتار را تنظیم کند.
- عدم تعیین لحن: طنز، رسمی، اطلاعرسان، الهامبخش… اگر لحن مشخص نباشد، خروجی ممکن است با فضای برند یا مخاطب نهایی هماهنگ نباشد.
- استفاده از دادههای ناقص: مثلاً پرامپتی که میگوید «برای مشتری ایرانی یک متن بنویس» اطلاعات کافی به مدل نمیدهد. بهتر است مشخص شود مشتری کیست، چه دغدغهای دارد و در چه مرحلهای از قیف بازاریابی قرار دارد.
- اتکا به خروجی خام مدل: خروجی ChatGPT پایه است. مارکتر حرفهای خروجی را ویرایش میکند، رنگ برند به آن میدهد، لحن را تنظیم میکند و در نهایت به نسخهای قابل انتشار تبدیلش میکند.
آینده پرامپتنویسی در مارکتینگ
مهارتی میانرشتهای که هر روز ارزشمندتر میشود، پرامپتنویسی بهسرعت در حال تبدیل شدن به یکی از مهارتهای کلیدی مارکترهای نسل جدید است. کسانی که با هوش مصنوعی نه فقط بهعنوان یک ابزار نوشتاری، بلکه بهعنوان یک همکار خلاق رفتار میکنند، در موقعیتی برتر قرار خواهند گرفت.
با گسترش کاربرد ابزارهایی مانند ChatGPT، Jasper و Gemini در پلتفرمهایی نظیر لینکدین، یوتیوب، بلاگهای برند، صفحههای محصول و حتی گفتگوهای چتبات، مهارت پرامپتنویسی به بخشی از جعبهابزار اصلی مارکترها تبدیل خواهد شد.
این قول را به شما میدهم که در آیندهای نهچندان دور، احتمالاً رزومه مارکترها بخشی خواهد داشت تحت عنوان:
«Prompt Design & AI Content Collaboration»
هر مارکتر موفق، یک طراح پرامپت حرفهای است
در جهان مارکتینگ، سرعت مهم است، خلاقیت حیاتی است و درک درست از ابزارها یک مزیت رقابتی! پرامپتنویسی ساختاریافته، مهارتی است که هر مارکتر هوشمندی باید آن را بیاموزد و تمرین کند.
چه در حال تولید محتوا برای لینکدین باشید، چه اسکریپت ویدیو برای یوتیوب بنویسید، چه درگیر طراحی کمپین برای برندهای ایرانی باشید، پرامپت خوب یعنی شروع قویتر، خروجی بهتر و در نهایت، عملکرد حرفهایتر.
با سکودار همراه باشید تا هر هفته تحلیلهای عمیقتری از کاربردهای هوش مصنوعی در مارکتینگ از پرامپتنویسی گرفته تا طراحی استراتژی محتوای شخصیسازیشده را دریافت کنید.
مطالب پیشنهادی: